امیری

لغت نامه دهخدا

امیری. [ اَ ] ( از ع ، حامص ) امیربودن. شغل امیر. امارات. حکمرانی. ( فرهنگ فارسی معین ) : خواجه بزرگ نشست و کارها راست کردند امیری ِ باکالنجار را. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 345 ).
بسروری و امیر رعیت و لشکر
پذیردت ز خدا گر روی بحکم تبار.( از تاریخ بیهقی چ ادیب ص 279 ). || پادشاهی. سلطنت : برادر ما... را... آوردند و بر تخت نشاندند وبر وی بامیری سلام کردند. ( تاریخ بیهقی ). || ( ص نسبی ) منسوب به امیر. || ( اصطلاح موسیقی ) آهنگی که بدان دوبیتی های امیر پازواری را خوانند. ( از فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به امیر پازواری شود. || ( اصطلاح صوفیه ) اراده خود را جاری کردن بر سالک. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ) ( از یادداشت مؤلف ).
- زر امیری ؛ نوعی زر : و نقد ایشان [ اهل یزد ] را زرامیری گویند کی سه دینار از آن دیناری سرخ ارزد. ( فارسنامه ابن البلخی ص 122 ).
- شال امیری ؛ ترمه ای که بدستور میرزا تقی خان امیرکبیر در کرمان ، یزد، کاشان و اصفهان و غیره بافتند. ( یادداشت مؤلف ).
- مال امیری ؛ مال موظف بر زمین خراجی. ( یادداشت مؤلف ).
امیری. [ اَ ] ( اِخ ) از شاعرانی است که مقدم بر امیرعلی شیر نوایی بوده اند، و امیرعلی شیر در مجالس النفائس در ضمن شرح حال کسانی که در آخر زمان آنان بوده وملازمت آنان را درک نکرده می نویسد: مولانا امیری ترک بود. نظم ترکی او هم نیک واقع شده ولی شهرت نگرفته در فارسی [ در ] جواب خواجه کمال این مطلع از اوست :
روز قسمت هر کسی از عیش بخش خود ستاند
غیر زاهد کو ریاضتها کشید و خشک ماند.( از مجالس النفائس صص 18 - 19 ).
امیری. [ اَ ] ( اِخ ) امیربیگ ، از ایل افشار و از شاعران قرن دهم هجری و معاصر صادقی کتابدار بوده. از اوست :
نیستم راضی که گوید غیر پیغام ترا
بی ادب ترسم که آرد بر زبان نام ترا.
یک قطره خون و صد غم و محنت ، دل من است
یک دیدن و هزار بلا حاصل من است.( از مجمعالخواص ص 127 ).
امیری. [ اَ ] ( اِخ ) محمدصادق خان ، متخلص به امیری و مشهور به ادیب الممالک ( 1277 - 1336 هَ.ق. ). شاعر دوره اخیر بود. رجوع به ادیب فراهانی شود.
امیری. [ اَ ] ( اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان شیراز با 105 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات ، پنبه و صیفی است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7 ).

فرهنگ معین

( ~. ) [ ع - فا. ] ۱ - (حامص . ) امیر بودن ، امارت ، حکمرانی . ۲ - سرداری ، سالاری . ۳ - سروری ، بزرگی . ۴ - (ص نسب . ) منسوب به امیر. ۵ - (اِ. ) آهنگی که بدان دوبیتی های امیر پازاواری مازندرانی را خوانند. ۵ - (اِ. ) نوعی ترمه که به دستور میرزا تقی خان امیر

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - منسوب به امیر۲ - آهنگی که بدان دو بیتی های امیر پازواری را خوانند.
نام یکی از دهستانهای بخش لاریجان شهرستان آمل .

دانشنامه عمومی

امیری (آمل). امیری منطقه ای در دهستان بالالاریجان بخش لاریجان آمل، در استان مازندران است.
منطقهٔ امیری به شکل دره ای در امتداد شرق به غرب در دل رشته کوه البرز مرکزی و در واقع در نقطهٔ میانی شهرستان آمل قرار دارد. رودخانه هراز از کنار این منطقه می گذرد. امیری از غرب به قلهٔ دماوند و از جنوب و جنوب غربی به لاسم می رسد.
زبان مردم این منطقه مازندرانی با گویش آملی است.
امرار معاش اصلی مردم منطقه از طریق کشاورزی و دامپروری است. اقلیم منطقه مطابق با مناطق کوهستانی بوده و زمستان های پربرف و تابستان های دلپذیر و مطبوعی دارد. امیری با در اختیار داشتن چندین هکتار باغ گیلاس بخشی از ۱۵۰۰ هکتار باغ گیلاس در شهرستان آمل را شامل می شود. کشورهای روسیه، ارمنستان، جمهوری آذربایجان، ترکمنستان و کشورهای حاشیهٔ جنوبی خلیج فارس مقصد صادراتی گیلاس امیری لاریجان است.
امیری مشتمل است بر روستاهای:
• شمس آباد
• کلان
• وانا
• گل پاشا
• سفلی
• هاره
• ترا
• لارین
• دینان
• اخا
• اخازیر
• نهر
• شاهاندشت
• شنگلده
امیری در گذشته یکی از دهستان های بخش لاریجان شهرستان آمل بود و در سرشماری عمومی کشاورزی در سال ۱۳۶۷ هم یک دهستان به شمار می آمد اما در آمارگیری جاری جمعیت در سال ۱۳۷۰ دهستان امیری با دهستان بالالاریجان بخش لاریجان ادغام و روستاهای آن به عنوان روستاهای دهستان بالالاریجان بخش لاریجان شهرستان آمل شناخته شد.
این کوه ها دارای دو رشتهٔ شمالی و جنوبی است که کوه های شمالی آن چون سلسله زنجیری در هم رفته و گره خورده اند و اغلب سخت گذر و غیرقابل نفوذ به نظر می رسند. قله امیری ارتفاعی حدود ۳۹۰۰ متر دارد و در بهار و تابستان، اطراف آن را چمنزار فرامی گیرد.
• آبشار شاهان دشت: بزرگ ترین آبشار استان مازندران و دومین آبشار بلند ایران از نظر ارتفاع و یکی از آثار ملی کشور در فهرست آثار ملی ایران است. [ نیازمند منبع]
• آبشار امیری: در جنوب شرقی منطقهٔ امیری در ارتفاع ۱۹۸۰ متری از سطح دریا قرار گرفته است و بیش از ۱۰۰ متر ارتفاع دارد. این آبشار در دینان قرار دارد.
• آبشار ترا: در شمال شرقی درهٔ امیری و از آخرین صخره های غربی قلهٔ انیس به پایین می ریزد و ارتفاع آن حدود ۲۵ متر است.
• آبشار برز: چنانچه مسیر آبشار ترا را ادامه دهید در ارتفاع ۲۸۵۰ متری از سطح دریا در نزدیکی قلهٔ پلالس به این آبشار می رسید که ۵۰ متر بلندا دارد.
• قله امیری: از ناحیهٔ غربی به آبادی های بزرگ منطقهٔ امیری محدود می گردد و بلندای آن ۳۹۵۰ متر است. این قله به نام کهونو نیز شناخته می شود.
• قلعه ملک بهمن: از قلعه های عظیم البرز و ایران است که در جاده هراز بخش لاریجان شهرستان آمل و مشرف به روستای شاهان دشت قرار دارد.
• تنگه بند بریده: به جاماندهٔ بخشی از راه باستانی هراز است که آثار باستانی مربوط به راه قدیم ری به آمل در آن مشهود است.
• شکل شاه: به دستور ناصرالدین شاه قاجار از شمایل وی و تنی چند از ملازمانش بر دل صخره ای بر سر راه جادهٔ تاریخی هراز حجاری شده است.
• چشم انداز قلهٔ دماوند: دماوند کوهی در شمال ایران است که بلندترین کوه ایران و بلندترین قلهٔ آتشفشانی آسیا است.
• دشت دژمار: دشتی وسیع در منطقهٔ امیری است.
• امامزاده ابراهیم و روح الله: در روستای دینان واقع شده است.

ویکی واژه

امیر بودن، امارت، حکمرانی.
سرداری، سالا
سروری، بزرگی.
منسوب به امیر.
آهنگی که بدان دوبیتی‌های امیر پازاواری مازندرانی را خوانند.
نوعی ترمه که به دستور میرزا تقی خان امیرکبیر می‌بافتند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم