لغت نامه دهخدا
زو دیو گریزنده و او داعی انصاف
زو حکمت نازنده و او منهی الباب.خاقانی.|| ج ِ لَبَب. ( منتهی الارب ).
الباب. [ اِ ] ( ع مص ) مقیم شدن و لازم گرفتن جائی را. ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر بیهقی ). || پیش بند پالان بربستن ستور را. || آشکار شدن و پیش آمدن چیزی. || مایه بازفراهم آمدن میان کشت. ( منتهی الارب ).