اغتراب

لغت نامه دهخدا

اغتراب. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) از دیار خویش دور گردیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). دور ماندن و برکنده شدن از میهن. ( از اقرب الموارد ). || دربیگانگان نکاح کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ازدواج کردن با غیر خویشاوندان. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - از دیار خویش دور شدن . ۲ - با بیگانگان ازدواج کردن .

فرهنگ عمید

به غربت افتادن، از دیار خود دور شدن، به بیگانگان پیوستن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) از دیار خویش دور شدن غریب و مسافر گشتن .

ویکی واژه

از دیار خویش دور شدن.
با بیگانگان ازدواج کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال آرزو فال آرزو فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال مکعب فال مکعب