استنتاج

لغت نامه دهخدا

استنتاج. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) طلب انتاج و استخراج نتیجه از مقدمات. || طلب فرزند کردن.

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص م . ) نتیجه گرفتن ، نتیجه خواستن .

فرهنگ عمید

۱. نتیجه گرفتن.
۲. (منطق ) نتیجه گرفتن از مقدمه.

فرهنگ فارسی

نتیجه خواستن، نتیجه گرفتن، به نتیجه آوردن ونتیجه گرفتن ازمقدمه
( مصدر ) طلب نتیجه کردن استخراج نتیجه کردن استخراج نتیجه کردن از مقدمات . جمع : استنتاجات .

دانشنامه آزاد فارسی

اِستِنتاج (deduction)
از روش های استدلال منطقی و در عین حال نتیجۀ حاصل از این روش. استنتاج روشی برای اثبات است که همیشه بر مجموعه ای از فرض های بنیانی (اصول بدیهی یا فرض های اولیه) استوار است. مثلاً روش استنتاجی می تواند برای اثبات نتایج قوانین جبری و قضایای هندسی به کار رود. اما همۀ روش های اثبات، استنتاجی نیستند. گزاره را می توان با روش استقرایی نیز تأیید کرد؛ در این روش از نمونه ها و موارد صدق متعددی برای اخذ حقیقتی کلی استفاده می شود. نتایج روش استقرا همیشه صادق نیستند (مثلاً حکم به سخت بودن همۀ فلزات از مشاهدۀ سختی بسیاری از فلزات) اما همۀ نتایج حاصل از روش قیاسی باید به شرط صحت مفروضات شان صادق باشند. در هر حیطه ای از معرفت که دارای مجموعه ای از فرض های بنیانی است، روش استنتاج قیاسی برای کشف حداکثر نتایج ممکن به کار می رود. اگر بعضی از نتایج با مشاهدات سازگار نباشد، تجدیدنظر در فرض ها برای سازگارکردن نتایج نظری با مشاهدات لازم می آید.

ویکی واژه

نتیجه گرفتن، نتیجه خواستن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم