ازی

لغت نامه دهخدا

ازی. [ اَزْی ْ] ( ع مص ) اُزی . فراهم آمدن بسوی آن. ( منتهی الارب ).مقبوض شدن. || پیش آمدن کسی را بوجهی که خود سلامت ماند و او را بفریبد. ( از منتهی الارب ). || فراهم کردن. || در مشقت انداختن کسی را. || کم کردن مال. ( منتهی الارب ).
ازی. [ اُ زی ی ] ( ع مص )کم گردیدن سایه. || فراهم آمدی بسوی... مقبوض شدن. || فراهم کردن. ( منتهی الارب ).
ازی. [ اَ یِن ْ ] ( ع اِ ) اَزْو. ج ِ زای یعنی زاء اخت راء. ( منتهی الارب ) ( قطر المحیط ).

فرهنگ فارسی

کم گردیدن سایه فراهم کردن

فرهنگستان زبان و ادب

{ablative} [زبان شناسی] ← حالت ازی

دانشنامه عمومی

آزی (بوخولت). آزی ( انگلیسی: Aasee ) نام دریاچه ای در بوخولت است. این دریاچه در ارتفاع 23 متری سطح دریا قرار داشته و 0. 32 کیلومتر مربع مساحت دارد.
آزی (شر). آزی ( به فرانسوی: Azy ) یک کمون در فرانسه است که در canton of Aix - d'Angillon واقع شده است. آزی ۲۷٫۶۲ کیلومتر مربع مساحت دارد ۲۰۵ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
آزی (لوار ا شر). آزی ( به فرانسوی: Azé ) یک کمون در فرانسه است که در canton of Vendôme - 1 واقع شده است. آزی ۳۱٫۹۳ کیلومتر مربع مساحت دارد ۸۱ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم