احضار

لغت نامه دهخدا

احضار. [ اِ ] ( ع مص ) حاضر آوردن. ( منتهی الارب ). حاضر کردن. ( تاج المصادر ) ( زوزنی ). فراخواندن. بخواندن. || دویدن اسب. ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر ). دویدن اسب و آهو و غیره.

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - حاضر آوردن . ۲ - فراخواندن ، به حضور خواستن .

فرهنگ عمید

۱. حاضر کردن.
۲. به حضور خواستن، فراخواندن.
* احضار ارواح: فراخواندن روح های مردگان به وسیلۀ کسانی که مدعی هستند می توانند روح شخص مرده را حاضر کنند و از او پرسش هایی کنند.

فرهنگ فارسی

حاضرکردن، حاضر آوردن، بحضورخواستن، فراخواندن
۱ - حاضر آوردن . ۲ - فرا خواندن خواندن : او را بمرکز احضار کرد . ۳ - فرا خواندن شخص یا اشخاص بوسیل. دادگاه یا بازپرس برای ادای توضیحات . یا احضار ارواح . عمل فرا خواندن روانهای مردگان بتوسط رابطی .

دانشنامه عمومی

احضار (علوم غریبه). احضار ( Summoning یا Evocation ) در علوم غریبه به اعمالی گفته می شود که برای احضار ارواح خبیثه، اجنه، شیاطین و دیگر موجودات غیر ارگانیک به کار می رود.
احضار (فیلم ۱۸۹۶). احضار ( فرانسوی: Séance de prestidigitation ) یک فیلم صامت و کوتاه فرانسوی به کارگردانی ژرژ ملی یس است که در سال ۱۸۹۶ منتشر شد.
احضار (فیلم ۱۹۸۰). احضار یا دمدمی ( به انگلیسی: The Changeling ) فیلمی محصول سال ۱۹۸۰ و به کارگردانی پیتر مداک است. در این فیلم بازیگرانی همچون جرج سی. اسکات، تریش ون دیویر، ملوین داگلاس، جان کالیکوس، جین مارش، هلن بورنس، مدلن شروود، بری مورس، فرانسیس هایلند، اریک کریسمس، رابرتا مکسول و لوئیس زوریچ ایفای نقش کرده اند.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] فراخوانی شخص از سوی قاضی یا مرجع صلاحیت دار دیگر را احضار گویند. از عنوان احضار، در باب هایی مانند کفالت، قضاء، حدود و قصاص، سخن رفته است.
احضار از مادّه «حضر» و در لغت به معنای حاضر کردن و فراخواندن، و در اصطلاح حقوق، عبارت است از فراخواندن مدّعا علیه یا نماینده او یا شاهد دعوی و مانند آن ها به وسیله دادگاه یا مرجع صالحی دیگر جهت بازجویی، پاسخ به اتّهام، ادای شهادت را گویند.
شرائط احضار در حقوق
در حقوق، شرایطی را برای احضار این افراد برشمرده اند؛ از جمله:۱. وجود قراین کافی از سوی شخص برای احضار؛۲. کتبی بودن احضار؛۳. قید کردن مشخّصات دقیق احضار شده، تاریخ و محلّ حضور و نتیجه عدم حضور و محکمه احضارکننده؛۴. حضور شخص احضار شونده و اثبات عذر خود در صورت عدم امکان.
واژه احضار در قرآن
در قرآن کریم، واژه احضار به کار نرفته؛ امّا مشتقّات گوناگون آن در آیاتی چون: «یَومَ تَجِدُ کُلُّ نَفس مّا عَمِلَت مِن خَیر مُحضَرًا» و «فَکَذَّبوهُ فَاِنَّهُم لَمُحضَرون» آمده است که در همه این آیات، احضار به معنای لغوی بوده است و به معنای اصطلاحی آن ربطی ندارد؛ ولی واژه ها و تعبیرات دیگری مانند: «دعُوا» و «فأتوا به» در قرآن به کار رفته که به معنای اصطلاحی این موضوع اشاره دارد.در این آیات، قرآن ضمن اشاره به جواز احضار افراد و برخی احکام آن، از مواردی از احضار در امّت های پیشین نیز سخن به میان آورده است؛ امّا از آن جا که نهاد حکومت و قضا در جوامع گذشته، ابتدایی یا با عصر حاضر متفاوت بوده است، چه بسا تفکیکی بین قوا در این جوامع وجود نداشته و در بیش تر این موارد، احضارکننده همان حاکم و رئیس دولت بوده است.
احضار مستحب
...
[ویکی فقه] احضار (فقه). فراخوانی شخص از سوی قاضی یا مرجع صلاحیت دار دیگر را احضار گویند. از عنوان احضار، در باب هایى مانند کفالت، قضاء، حدود و قصاص، سخن رفته است.
احضار از مادّه «حضر» و در لغت به معنای حاضر کردن و فراخواندن،
لسان العرب ج۴، ص ۱۹۶.
در حقوق، شرایطی را برای احضار این افراد برشمرده اند؛ از جمله:۱. وجود قراین کافی از سوی شخص برای احضار؛۲. کتبی بودن احضار؛۳. قید کردن مشخّصات دقیق احضار شده، تاریخ و محلّ حضور و نتیجه عدم حضور و محکمه احضارکننده؛۴. حضور شخص احضار شونده و اثبات عذر خود در صورت عدم امکان.
قوانین و مقررات جزائی، ص ۳۷ ـ ۶۹ .
در قرآن کریم، واژه احضار به کار نرفته؛ امّا مشتقّات گوناگون آن در آیاتی چون: «یَومَ تَجِدُ کُلُّ نَفس مّا عَمِلَت مِن خَیر مُحضَرًا»
آل عمران/سوره۳، آیه۳۰.
...
[ویکی فقه] احضار (قرآن). فراخوانی شخص از سوی قاضی یا مرجع صلاحیت دار دیگر را احضار گویند؛ اصطلاح احضار، در ابواب کفالت، قضاء، حدود و قصاص بکار رفته است.
احضار از مادّه «حضر» و در لغت به معنای حاضر کردن و فراخواندن، و در اصطلاح حقوق، عبارت است از فراخواندن مدّعا علیه یا نماینده او یا شاهد دعوی و مانند آن ها به وسیله دادگاه یا مرجع صالحی دیگر جهت بازجویی، پاسخ به اتّهام، ادای شهادت را گویند.
احضار در قرآن
در قرآن کریم، واژه احضار به کار نرفته؛ امّا مشتقّات گوناگون آن در آیاتی چون: «یَومَ تَجِدُ کُلُّ نَفس مّا عَمِلَت مِن خَیر مُحضَرًا» و «فَکَذَّبوهُ فَاِنَّهُم لَمُحضَرون» آمده است که در همه این آیات، احضار به معنای لغوی بوده است. تعابیر«حضر» ، «محضرون» ، «محضرین» و «لتحضرنهم» از مشتقات ماده «حضر» هستند که در آیات مختلفی آمده اند. بیشتر این تعابیر بر فراخوانی از سوی مقام برتر دلالت دارد و به معنای اصطلاحی آن ربطی ندارد؛ ولی واژه ها و تعبیرات دیگری مانند: «دعُوا» و «فأتوا به» ، «ایتونی» و «ما خطبکن» نیز مترادف معنای احضار هستند و به معنای اصطلاحی آن، یعنی احضار مرجع صلاحیت دار اشاره دارند.
موارد احضار
...

ویکی واژه

حاضر کردن، به حضور طلبیدن کسی، حاضر آوردن، فراخوان.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم