لغت نامه دهخدا
حمالة. [ح َم ْ ما ل َ ] ( ع ص ) مؤنث حمال است. ( اقرب الموارد ): و امرأته حمالة الحطب. ( قرآن 4/111 ).
- حمالةالحطب ؛( مأخوذ از قرآن ) لقب زن ابولهب یعنی ام جمیل است. رجوع به این کلمه در ردیف خود شود.
حمالة. [ ح ِ ل َ ] ( ع اِ ) پیشه حمالی. ( منتهی الارب ). حرفه حمال. ( اقرب الموارد ). || دوال شمشیر. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). دوال نیام شمشیر. ( مهذب الاسماء ). ج ، حمایل. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). اصمعی گوید: حمایل از لفظ خود واحدی ندارد و واحد آن مِحمَل است. ( از اقرب الموارد ).