آتش‌زدن

لغت نامه دهخدا

( آتش زدن ) آتش زدن. [ ت َ زَدَ ] ( مص مرکب ) آتش اندرزدن. سوزانیدن :
بفرمود تا آتش اندرزدند
همه شهر توران بهم برزدند.فردوسی.- آتش زدن در مالی ؛ بگزاف صرف کردن آن ، و یا فروختن آن بثمن بخس.
- آتش زدن کسی را ؛ او را خشمگین کردن.
- موی کسی را آتش زده بودن ؛ درست بوقت رسیدن او.

فرهنگ فارسی

( آتش زدن ) ( مصدر ) موجب افروختن آتش در چیزی شدن سوزانیدن .
سوزانیدن

ویکی واژه

سوزاندن. اگر من می‌بودم زنده‌زنده آتششان می‌زدم. «میرزا حبیب»
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال امروز فال امروز فال ابجد فال ابجد فال نخود فال نخود فال میلادی فال میلادی