ره یاب. [ رَه ْ ] ( نف مرکب ) دریابنده راه و پی و سراغ چیزی و ایجادنماینده چیزی. ( آنندراج ). رجوع به راه یاب شود.
فرهنگ عمید
۱. کسی که راه پیدا می کند، راه یابنده. ۲. آن که راه و طریقه ای تازه برای اجرای امری می یابد.
فرهنگ فارسی
دریابنده راه و پی و سراغ چیزی و ایجاد نماینده چیزی .
فرهنگ اسم ها
اسم: رهیاب (پسر) (فارسی) (تلفظ: rah yāb) (فارسی: رَهیاب) (انگلیسی: rah yab) معنی: راه یاب، آن که به جایی راه پیدا می کند، ( = راه یاب ) آن که به جایی یا مقصودی راه پیدا می کند
فرهنگستان زبان و ادب
{GPS navigation device} [عمومی] دستگاهی برای تعیین موقعیت مکانی یا یافتن مکانی ازطریق علائم دریافتی از سامانۀ موقعیت یاب جهانی* عموم صورت اختصاریافتۀ این اصطلاح یعنی GPS را به کار می برند و معادل فرهنگستان برابرنهاد اصطلاح عمومی است
ویکی واژه
ابزاری، معمولاً رایانهای اختصاصی، که برای پیوند دادن دو شبکه به کار میرود، بستکهای دادهها را دریافت و مقصد آنها را مشخص میکند و آنها را به شبکهای که برایشان در نظر گرفته شده است، منتقل میسازد.