حفظی

لغت نامه دهخدا

حفظی. [ ح ِ ] ( ص نسبی ) حفظکردنی. درس یا مطلب دیگری که باید حفظ شود.
حفظی. [ ح ِ ] ( اِخ ) نام دو تن شاعر از ترکان عثمانی در مائه دهم هجری. یکی از مردم ادرنه و دیگری از اهالی استانبول. || نام شاعری بمائه ٔدوازدهم از مردم ایاش قصبه ای به آنقره که بزمان سلطان سلیم خان وفات کرده است. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به حفظ آنچه که باید حفظ کنند : دروس حفظی .
نام دو تن شاعر از ترکان عثمانی در مائه دهم هجری
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اعداد فال اعداد فال تماس فال تماس فال چای فال چای فال لنورماند فال لنورماند