تحنن

لغت نامه دهخدا

تحنن. [ ت َ ح َن ْ ن ُ ] ( ع مص ) مهربانی کردن. ( زوزنی ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). مهربانی نمودن بر کسی. ( منتهی الارب )( ناظم الاطباء ). ترحم. ( قطر المحیط ) ( اقرب الموارد ).بخشودن و به علی متعدی شود. ( تاج المصادر بیهقی ).

فرهنگ معین

(تَ حَ نُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - مهربانی کردن . ۲ - آرزومند شدن .

فرهنگ عمید

۱. مهربانی کردن، رحمت آوردن.
۲. به طرب آمدن.

فرهنگ فارسی

۱-( مصدر ) مهربانی کردن.۲- آرزومند شدن . ۳- ( اسم ) آرزومندی . جمع : تحننات .

ویکی واژه

مهربانی کردن.
آرزومند شدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال پی ام سی فال پی ام سی فال حافظ فال حافظ فال عشقی فال عشقی