( آلانان ) آلانان. ( اِخ ) نام آلان است ، چون خزران نام خزر : و هرگز هیچکس در آن زمین [ روس ] نرسیده مگر گشتاسف بفرمان پدرش لهراسف در آن وقت که کیخسرو او را بخزران و آلانان فرستاد. ( مجمل التواریخ ). الانان. [ اَ ] ( اِخ ) الان. اران. سرزمین الان : الانان و غز گشت پرداخته شد آن پادشاهی همه تاخته.فردوسی.بخواند و بسی پندها دادشان براه الانان فرستادشان.فردوسی.به ایرانیان گفت الانان و هند شد از بیم شمشیر ما چون پرند.فردوسی.کشیدند لشکر بدشت نبرد الانان و دریا پس پشت کرد.فردوسی.رجوع به الان و اران و آلان شود.
فرهنگ فارسی
( آلانان ) نام آلان است الان اران .
ویکی واژه
الاناندژ گاهی الانا هم ذکر میشود و در شاهنامه از دژهای بسیار کهن و مقر سَلم است ولی ویژگی آن نسبت به قلاع دیگر از قعر آب سر برآورده است. کشیدند لشکر به دشت نبرد/ الانان دژ را پس پشت کرد «فردوسی»