شامگاهی

لغت نامه دهخدا

شامگاهی. ( ص نسبی ) منسوب به شامگاه.
- ابر شامگاهی ؛ ابر که بوقت مغرب برآید. ابر که بوقت فروشدن خورشید و آغازیدن شب بر آسمان پیدا آید و ببارد :
همی نثار کند ابر شامگامی دُر
همی عبیر کند باد بامدادی آس.منوچهری.- نماز شامگاهی ؛ نماز هنگام شام. نماز که بوقت مغرب خوانند. نماز که پس از فروشدن آفتاب و آغاز شدن شب خوانند :
نماز شامگاهی گشت صافی
ز روی آسمان ابر معکن.منوچهری.و رجوع به نماز شام شود.

فرهنگ فارسی

منسوب به شامگاه

ویکی واژه

شام - گاه - ای
Šâmgâhi, adj. of šâmgâh "evening," from šâm "evening, evening meal" + gâh "time." The first component, šâm, from Mid.Pers. šâm "evening meal, supper," from Av. xšāfnya- "evening meal," from Av. xšap-, xšapā-, xšapan-, xšafn- "night" (O.Pers. xšap- "night," Mid.Pers. šap, Mod.Pers. šab "night")
متعلق به، یا رخداده در غروب.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال چوب فال چوب فال جذب فال جذب فال پی ام سی فال پی ام سی