شحیم

لغت نامه دهخدا

شحیم. [ ش َ ] ( ع ص ) مرد فربه. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). پیه دار. || ( اِ ) در زبان سریانی نام کتاب فرض صلوات کبیر و صغیر است. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(شَ ) [ ع . ] (ص . ) فربه ، سمین .

فرهنگ عمید

سمین، فربه.

فرهنگ فارسی

( صفت ) فربه سیمین .

ویکی واژه

فربه، سمین.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال زندگی فال زندگی فال قهوه فال قهوه فال پی ام سی فال پی ام سی فال میلادی فال میلادی