سه اسبه

لغت نامه دهخدا

سه اسبه. [ س ِ اَ ب َ / ب ِ ] ( ص نسبی مرکب ) کنایه از تعجیل و شتاب. و کسی که در کارها تعجیل و شتاب کند و سبب آن آن است که چون شخصی خواهد که بتعجیل و زود بجایی رود سه اسب همراه میبرد تا هر کدام که مانده شوددیگری را سوار شود. ( برهان ) ( از فرهنگ رشیدی ) ( آنندراج ). کنایه از حمال زود رونده. ( غیاث ) :
بگوش جان تو ناگه حدیث آن نرسید
سه اسبه جامه تو تاختن بر آن آورد.کمال الدین اسماعیل ( از شرفنامه ).

فرهنگ معین

(س . اَ بِ ) (ق مر. ) شتابان ، تند.

فرهنگ فارسی

به تعجیل به شتاب .
کسی که در کارها تعجیل و شتاب کند و سبب آن آنستکه چون شخصی خواهد که بتعجیل و زود بجایی رود سه اسب همراه میبرد تا هر کدام که مانده شود دیگرایرا سوار شود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال پی ام سی فال پی ام سی فال آرزو فال آرزو