سرجمع

لغت نامه دهخدا

سرجمع. [ س َ ج َ ] ( اِ مرکب ) جزو. در شمار. در عداد: نه سرجمع مرده هاست نه سرجمع زنده هاست. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ معین

(سَ جَ ) [ فا - ع . ] ۱ - (ق . ) جمعاً، روی هم رفته . ۲ - (اِ. ) جزو. ۳ - (ص . ) برگزیده ، نخبه .

فرهنگ فارسی

جزو درشمار در عداد

ویکی واژه

جمعاً، روی هم رفته.
جزو.
برگزیده، نخبه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال تاروت فال تاروت فال انگلیسی فال انگلیسی فال مکعب فال مکعب