سایه شکن

لغت نامه دهخدا

سایه شکن. [ ی َ / ی ِ ش ِ ک َ ] ( نف مرکب ) شکننده مذهب ظلمت یعنی کفر و زندقه. ( برهان ) ( آنندراج ) ( شرفنامه ). || روشن کننده. ( برهان ) ( آنندراج ) ( شرفنامه ) :
سایه پرستی چو کنی همچو باغ
سایه شکن باش چو نور چراغ.نظامی.

فرهنگ معین

( ~ . ش کَ )(ص فا. ) روشن کننده .

فرهنگ عمید

آنکه نور و روشنایی بدهد و تاریکی و سایه را محو کند، روشن کننده، نور بخش.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - روشن کننده روشنگر . ۲ - کسی که دین کفر را معدوم سازد .

ویکی واژه

روشن کننده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تک نیت فال تک نیت فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی