زشت یاد

لغت نامه دهخدا

زشت یاد. [ زِ ] ( اِ مرکب ) غیبت بود به بدی. ( لغت فرس اسدی چ اقبال ص 107 ).بد یاد کردن است که غیبت و بدگویی و خبث کسی کردن باشد. ( برهان ). بمعنی یاد کردن به بدی و زشتی که به تازی غیبت گویند. ( از انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( از شرفنامه منیری ) ( از فرهنگ رشیدی ). غیبت کردن. ( صحاح الفرس ) ( اوبهی ). غیبت و بدگویی از کسی و نمامی. ( ناظم الاطباء ). و به عرف خبث گویند. ( فرهنگ رشیدی ). گفتار بد درباره کسی. غیبت. ( فرهنگ فارسی معین ) :
بتو بازگردد غم عاشقی
نگارا مکن بیش از این زشت یاد.رودکی ( از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 107 ). و رجوع به ماده بعد شود.

فرهنگ معین

(زِ ) (اِمر. ) گفتار بد دربارة کسی ، غیبت .

فرهنگ عمید

۱. بدگویی پشت سر کسی.
۲. (اسم ) سخن زشتی که دربارۀ کسی گفته می شود، غیبت: به تو بازگردد غم عاشقی / نگارا مکن این همه زشت یاد (رودکی: ۵۲۲ ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) گفتار بد درباره کسی غیبت .

ویکی واژه

گفتار بد دربارة کسی، غیبت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال زندگی فال زندگی فال نخود فال نخود فال عشق فال عشق