زرباف

لغت نامه دهخدا

زرباف. [ زَ ] ( ن مف مرکب ، اِ مرکب ) زربفت. ( فرهنگ فارسی معین ). زربافته. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). زربفت و قماش زردوزی. ( آنندراج ). قسمی از پارچه که به تار زربافته اند و زردوزی. ( ناظم الاطباء ). رجوع به زربفت شود.

فرهنگ معین

(زَ ) (ص مف . ) نک زربفت .

فرهنگ عمید

= زربفت

فرهنگ فارسی

زر بفت قماش زر دوزی

ویکی واژه

نک زربفت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال چای فال چای فال تاروت فال تاروت فال مکعب فال مکعب