رپرتوار

لغت نامه دهخدا

رپرتوار. [ رِ پ ِ ] ( فرانسوی ، اِ ) فهرست. جدول. || دفتری که آن را به حروف تهجی مرتب سازند و برای ثبت نام و امور دیگر بکار دارند. دفتر نماینده. ( از فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ معین

(رِ پِ رْ تُ ) [ فر. ] (اِ. ) ۱ - فهرست ، جدول . ۲ - دفتری که آن را به ترتیب حروف تهجی تقسیم کرده اند و برای ثبت نام و امور دیگر به کار آید، دفتر نماینده .

فرهنگ عمید

مجموعۀ اجراها و نمایش های از پیش تمرین شده که در صورت لزوم در هر زمانی قابل ارائه و اجرا هستند.

فرهنگ فارسی

فهرست، جدول، دفترنماینده، دفترترتیب حروف هجا
( اسم ) ۱ - فهرست جدول . ۲ - دفتری که آنرا به ترتیب حروف تهجی تقسیم کردهاند و برای ثبت نام و امور دیگر بکار آید دفتر نماینده .

ویکی واژه

فهرست، جدول.
دفتری که آن را به ترتیب حروف تهجی تقسیم کرده‌اند و برای ثبت نام و امور دیگر به کار آید؛ دفتر نماینده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال چای فال چای فال عشق فال عشق فال تخمین زمان فال تخمین زمان