رضاعی

لغت نامه دهخدا

رضاعی. [ رِ ] ( ص نسبی ) منسوب به رضاع یعنی همشیر. ( ناظم الاطباء ).
- برادر و خواهر رضاعی ؛ برادر و خواهر همشیر که از یک زن شیر خورده باشند و کوکه نیز گویند. ( ناظم الاطباء ). خواهر و برادر همشیر. خواهر و برادر شیری.برادر و خواهر شیر. ( یادداشت مؤلف ) : ما ترا به برادر دینی و رضاعی و هم پشتی و... قبول کردیم. ( ترجمه تاریخ قم ص 251 ).
چل روز تمام است که با کره خر
گوساله ! برادررضاعی شده ای.؟ ( از یادداشت مؤلف ).- پدر و مادر رضاعی ؛ پدر و مادری که از راه شیر خوردن بچه از پستان آن مادر برای او پدر و مادر محسوب شوند. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ عمید

ویژگی افرادی که از یک پستان شیر خورده باشند نسبت به یکدیگر: برادر رضاعی.

فرهنگ فارسی

منسوب به رضاع یعنی همشیر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال ای چینگ فال ای چینگ فال اعداد فال اعداد فال تاروت فال تاروت