دعوا کردن

لغت نامه دهخدا

دعوا کردن. [ دَع ْ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول ، سخنان درشت گفتن. پرخاش کردن. سرزنش کردن. رجوع به دعوا شود. || نزاع کردن. ستیزه کردن. چاقو و کارد و چماق کشیدن و حریفان را زدن. این اصطلاح بین جاهلان و مشدیها و زورخانه کاران رواج دارد و کسی که در این کار دستی داشته باشد او را «دعوایی » و «دعواکن » و نزاعهای اسمی ومشهور او را «دعوا» نامند. ( فرهنگ لغات عامیانه ).

فرهنگ فارسی

در تداول عوام سخنان درشت گفتن .

ویکی واژه

litigare
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال ابجد فال ابجد فال احساس فال احساس فال تخمین زمان فال تخمین زمان