حمحم

لغت نامه دهخدا

حمحم. [ ح ِ ح ِ / ح ُح ُ ] ( ع ص ) سخت سیاه. ( منتهی الارب ). || ( اِ ) یک نوع مرغی است. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ).
حمحم. [ ح ُ ح ُ ] ( ع اِ ) بلغت اهل شام لسان الثور یعنی گاوزبان را گویند وآن دوایی است که بعربی لسان الحمل خوانند و بعضی خاکشی را گفته اند و آن علفی است که شتر آنرا برغبت تمام خورد. ( برهان ). گل گاوزبان و ورک. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(حِ حِ یا حُ حُ ) [ ع . ] (اِ. ) گل گاوزبان .

فرهنگ فارسی

( اسم ) گاو زبان
سخت سیاه یک نوع مرغی است

ویکی واژه

گل گاوزبان.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال مکعب فال مکعب فال انگلیسی فال انگلیسی فال ورق فال ورق