تیمارخوار

لغت نامه دهخدا

تیمارخوار. [ خوا / خا ] ( نف مرکب ) غمین. اندوهگین. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) :
کفیدش دل از غم چو یک کفته نار
کفیده شود سنگ تیمارخوار.رودکی ( از یادداشت ایضاً ).|| تیماری. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). رجوع به همین کلمه شود.

فرهنگ معین

(خا ) (اِ. ) ۱ - غمخوار. ۲ - پرستار.

فرهنگ عمید

غم خوار، پرستار.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال ای چینگ فال ای چینگ فال نخود فال نخود فال عشقی فال عشقی