توغل. [ ت َ وَغ ْ غ ُ ] ( ع مص ) دوردرشدن در زمین. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از اقرب الموارد ). و همچنین در علم. ( از اقرب الموارد ). در صراح نوشته که به معنی دور در شدن و رفتن ؛ یعنی در کاری به مرتبه کمال رسیدن و مشق کامل داشتن. ( غیاث اللغات ). دررفتن در شهرها و در علم دور در شدن در آن و مبالغه نمودن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). دور شدن و آمدن و رفتن و دررفتن در شهرها و در علم. ( آنندراج ).
فرهنگ معین
(تَ وَ غُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - دور رفتن . ۲ - فرو رفتن در امری . ۳ - مبالغه کردن .
فرهنگ عمید
۱. فرورفتن در امری. ۲. مبالغه کردن. ۳. تعمق و مطالعۀ بسیار در علم.
فرهنگ فارسی
واردشدن درشهری ودوررفتن در آن، فرورفتن درامری دور شدن در زمین . و همچنین در علم . در صراح نوشته که به معنی دو در شدن و رفتن یعنی در کاری به مرتبه کمال رسیدن و مشق کامل داشتن .