تفاغ

لغت نامه دهخدا

تفاغ. [ ت َ / ت ِ ] ( اِ ) قحف ، یعنی قدح. ( صحاح الفرس ، از یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). پیمانه و قدح شرابخواری را گویند. وبه این معنی بجای حرف اول نون هم گفته اند. ( برهان ) ( آنندراج ). قدحی باشد که از آن شراب خورند. ( اوبهی ).پیاله و جام شرابخواری. ( ناظم الاطباء ) :
دل شاد دار و پند کسائی نگاهدار
یک چشم زو جدا مشو از رطل و از تفاغ.کسائی.و رجوع به نفاغ شود.
تفاغ. [ ت َ ] ( اِ ) کاسه سر و جمجمه. ( ناظم الاطباء ) ( از اشتینگاس ).

فرهنگ معین

(تَ یا تِ ) (اِ. ) قدح شراب .

فرهنگ عمید

= نفاغ

فرهنگ فارسی

کاسه سر و جمجمه

ویکی واژه

قدح شراب.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اعداد فال اعداد فال احساس فال احساس فال تک نیت فال تک نیت فال فرشتگان فال فرشتگان