تعییب
تعییب. [ ت َع ْ ] ( ع مص ) معیوب کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). عیبناک ساختن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء )( از اقرب الموارد ). || به عیب منسوب نمودن کسی را. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به تعیب شود.
(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - معیوب ساختن . ۲ - به عیب نسبت دادن .
معیوب کردن، عیب دار کردن چیزی، به عیب نسبت دادن.
۱ -( مصدر ) عیب دار کردن معیوب ساختن . ۲ - بعیب نسبت دادن . جمع : تعییبات .
معیوب ساختن.
به عیب نسبت دادن.