لغت نامه دهخدا
تشتر راد خوانمت پرگست
ار چو تو کی بود به گاه عطا.دقیقی.گرچه تشتر را عطا باران بود
مر ترا درّو گهر باشد عطا.( از فرهنگ اسدی ).و رجوع به یشتها ج 1 صص 324 - 325 و مزدیسنا و تأثیر آن در ادب پارسی ص 311، 312، 313و 329 شود.
تشتر. [ت َ ت َ ] ( اِخ ) تستر. ( سمعانی ). نام شهر. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). رجوع به تستر در همین لغت نامه شود.