تسارع

لغت نامه دهخدا

تسارع. [ ت َ رُ ] ( ع مص ) بهم ( با هم ) شتافتن. ( زوزنی ). شتافتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). پیشی گرفتن و شتافتن. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ): اصناف خلایق به خدمت او تسابق و تسارع نمودند. ( جهانگشای جوینی ).

فرهنگ معین

(تَ رُ ) [ ع . ] (مص ل . ) شتافتن ، سرعت گرفتن .

فرهنگ عمید

۱. شتافتن.
۲. مبادرت کردن و پیشی گرفتن در کاری.

ویکی واژه

شتافتن، سرعت گرفتن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فرشتگان فال فرشتگان فال احساس فال احساس استخاره کن استخاره کن فال امروز فال امروز