تحریش

لغت نامه دهخدا

تحریش. [ ت َ ] ( ع مص ) بر یکدیگر برآغالیدن شکره. ( زوزنی ). برافزولیدن قوم و سگ بر یکدیگر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). تحریش میان قوم یا سگان ؛ برانگیختن آنان به یکدیگر. ( از قطر المحیط ). تحریش میان قوم ؛برانگیختن و دشمنی افکندن میان آنان و همچنین است میان سگان. ( از اقرب الموارد ). برغلانیدن و فساد انداختن میان مردم و در هم انداختن سگان را. ( آنندراج ).

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) فتنه انگیختن ، چند نفر را به هم انداختن .

فرهنگ عمید

۱. برانگیختن.
۲. فتنه انگیزی کردن، چند نفر را به هم انداختن.

فرهنگ فارسی

۱-( مصدر ) اغرائ و بر افژولیدن قوم و سگ بر یکدیگر.۲- انگیزش تحریک . جمع تحریشات .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تحریش به تحریک بر شر گفته می شود که در فقه آمده است.
تحریش به تحریک بر شر گفته شده.
حکم تحریش
در روایات از تحریک حیوانات نسبت به یکدیگر و به جان هم انداختن آنها نهی شده و تنها سگها از این امر مستثنا گشته و تحریک آنها نسبت به یکدیگر جایز شمرده شده است. برخی براساس روایات یادشده به کراهت این کار جز در سگها تصریح کرده و برخی دیگر حرام بودن آن را بعید ندانسته‏ اند.

ویکی واژه

فتنه انگیختن، چند نفر را به هم انداختن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال کارت فال کارت فال رابطه فال رابطه فال راز فال راز