تجهز

لغت نامه دهخدا

تجهز. [ ت َ ج َهَْ هَُ ] ( ع مص ) ساختن. ( تاج المصادر بیهقی ). آماده شدن کار را. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ). آماده شدن.( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). || ساخته شدن جهاز عروس و لشکر و مرده و مسافر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). آماده شدن مسافر به سفر. ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ): ثم تجهز الناس بعد ذلک الی هذا الجبل [جبل الفضة ] فلم یعرفوه. ( اخبار الصین و الهند ص 5 ).

فرهنگ معین

(تَ جَ هُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) آماده شدن ، مهیا گشتن .

فرهنگ عمید

آماده گشتن، آماده شدن برای سفر یا برای کاری، مهیا شدن.

ویکی واژه

آماده شدن، مهیا گشتن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال ابجد فال ابجد فال احساس فال احساس فال امروز فال امروز