تجانب

لغت نامه دهخدا

تجانب. [ ت َ ن ُ ] ( ع مص ) دور شدن از کسی. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). تجنب. ( زوزنی ). دور شدن. ( آنندراج ) ( فرهنگ نظام ):بعد از الحاح و تجانب ، اوکتای نیز امتثال فرمان پدرو اشارت برادران و عمال را التزام واجب شمرد. ( جهانگشای جوینی ). || جنب شدن. ( فرهنگ نظام ).

فرهنگ معین

(تَ نُ ) [ ع . ] (مص ل . ) دوری جستن ، دور شدن .

فرهنگ عمید

دور شدن.

فرهنگ فارسی

دور شدن از کسی ٠ دور شدن

ویکی واژه

دوری جستن، دور شدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال چای فال چای فال راز فال راز