کرتاخ

لغت نامه دهخدا

کرتاخ. [ ک َ ] ( اِ ) بمعنی عزم همت باشد، یعنی امور عالیه مادام که به نهایت نرسیده باشد به نظر او درنیاید. ( برهان ) ( آنندراج ). || کار مهم معوق و انجام نایافته. ( ناظم الاطباء ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
صبا
صبا
نسل
نسل
محسن لرستانی
محسن لرستانی
مریم
مریم