تازگی کردن

فرهنگ معین

(زِ. کَ دَ )(مص ل. ) ۱ - گشاده رویی کردن. ۲ - گرم پرسیدن، خوش آمد گفتن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- روی خوش نشان دادن تازه رویی کردن. ۲- گرم پرسیدن تعارف کردن خوش آمد گفتن.

ویکی واژه

گشاده رویی کردن.
گرم پرسیدن، خوش آمد گفتن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
قرین رحمت
قرین رحمت
کافر همه را به کیش خود پندارد
کافر همه را به کیش خود پندارد
میسترس
میسترس
داشاق
داشاق