برخه

لغت نامه دهخدا

برخه. [ ب َ خ َ / خ ِ ] ( اِ ) پاره و حصه و بهره. ( برهان ) ( انجمن آرا ). حصه و قسمت. قسمت. ( انجمن آرا ). کسر. جزوی از کل. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). برخ. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) :
از چرخ برخه برخه سعادت بجانش باد
از عرش جمله جمله ز احسان کردگار.عسجدی.زان برخه برخه برخه برجان او زسعد
زان جمله جمله جمله مر او را زبخت یار.عسجدی.تو را چرخ فلک در چرخه انداخت
که بر یک جو زرت صد برخه انداخت.عطار.- برخه دوری ؛ کسر متناوب. ( از اصطلاحات مصوب فرهنگستان ) .

فرهنگ معین

(بَ خِ ) ( اِ. ) ۱ - پاره ای از هر چیز. ۲ - عدد کسری .

فرهنگ عمید

۱. حصه، جزء، پاره ای از چیزی.
۲. (ریاضی ) کسر، عدد کسری.

فرهنگ فارسی

حصه، جزئ، پارهای از چیزی عددکسری
( اسم ) ۱- پاره ای از چیزی جزوی از چیزی جزوی از کل حصه بهره . ۲- کسر عدد کسری

فرهنگستان زبان و ادب

{sprig} [کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] قطعه ای از ساقه یا ریشۀ گیاهان علفی که برای تکثیر به کار میرود
[ریاضی] ← کسر

دانشنامه عمومی

برخه ( به اسپانیایی: Berge, Teruel}} یک شهرستان در اسپانیا است که در Bajo Aragón واقع شده است.
برخه ۴۲٫۶۴ کیلومترمربع مساحت و ۲۷۴ نفر جمعیت دارد و ۷۱۸ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.

ویکی واژه

پاره‌ای از هر چیز.
عدد کس
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم