برتنی

لغت نامه دهخدا

برتنی. [ ب َ ت َ ] ( حامص مرکب ) حالت و چگونگی برتن. غرور و تکبر و تجبر. ( برهان ) ( آنندراج ). تبختر. ( ناظم الاطباء ). عجب. کبر. مقابل فروتنی. تبختر و تفاخر. ( مجمعالفرس ) :
ندانم کت آموخت این برتنی
ترا با چنین کیش آهرمنی.فردوسی.رجوع به برتن شود.

فرهنگ معین

( ~. تَ ) (حامص . ) غرور، خودبینی ، خودنمایی .

فرهنگ عمید

خودبینی، خودنمایی، کبر، غرور.

فرهنگ فارسی

غرور تکبر خودنمایی .

ویکی واژه

غرور، خودبینی، خودنمایی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال پی ام سی فال پی ام سی فال درخت فال درخت