اندایش

لغت نامه دهخدا

اندایش. [ اَ ی ِ ] ( اِمص ) ( از انداییدن و اندودن ). کاهگل کردن وگلابه و گچ مالیدن. ( برهان قاطع ) ( از هفت قلزم ) ( آنندراج ). انداییدن. ( ناظم الاطباء ). کاهگل کردن. ( شرفنامه منیری ) ( فرهنگ سروری ) ( مؤید الفضلاء ). اندودگی وگل مالی. ( فرهنگ رشیدی ). گل کاری. گل مالی. ( فرهنگ فارسی معین ). || آژند و گچ. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(اَ یِ ) (اِمص . ) گل کاری ، گل مالی .

فرهنگ عمید

گِل کاری، گِل مالی.

فرهنگ فارسی

انداوش: گل کاری، گل مالی
( اسم ) گل کاری گل مالی .

ویکی واژه

گل کاری، گل مالی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال آرزو فال آرزو فال کارت فال کارت فال ای چینگ فال ای چینگ