انجاء

لغت نامه دهخدا

انجاء. [ اِ ] ( ع مص ) رهانیدن. ( منتهی الارب ). ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی ) ( مصادر زوزنی ). یقال :انجاه اﷲ؛ برهاند او را خدای. || درخت بریدن. || بریدن فرمودن درخت را. || پوست بازکردن. || بازگشتن ابر. || رسیده شدن میوه درخت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). یقال : انجت النخلة. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || خوی برآوردن. || آشکار کردن. || تیز دادن. || پلیدی کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || یقال : شربت دواء فما انجاه ؛ ای ماه اقامه . ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || حاجت خود برآمدن. || بیرون کشیدن. || اغوا ساختن. ( آنندراج ).

فرهنگ معین

(اِ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - رهانیدن ، رهایی دادن . ۲ - آشکار کردن .

ویکی واژه

رهانیدن، رهایی دادن.
آشکار کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال شمع فال شمع فال حافظ فال حافظ فال چوب فال چوب