انتفاء

لغت نامه دهخدا

انتفاء. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) دور شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). یکسو گردیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || تنحّی. ( از اقرب الموارد ). || افتادن مو. ( از اقرب الموارد ). بیوفتیدن برگ از درخت و موی از عضو. || رانده شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). طرد شدن. ( از اقرب الموارد ). || نیست شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( فرهنگ فارسی معین ). ضد ثبوت. ( از اقرب الموارد ). از میان رفتن. ( فرهنگ فارسی معین ). || نیست کردن. ( غیاث اللغات ). || بی گناهی نمودن. || بیرون شدن. ( تاج المصادر بیهقی ).
- سالبه بانتفاء موضوع ؛ آنکه موضوع ندارد. ( فرهنگ علوم سجادی ). ( اصطلاح منطق ) سلب نسبت حکمیه محمول است از موضوع ، از آن جهت که موضوع در خارج وجود ندارد تا محمول بر آن ثابت باشد. مقابل سالبه بانتفاء محمول. ( از فرهنگ فارسی معین ، ذیل سالبه ). و رجوع به سالبه و موضوع و محمول شود.

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص ل . ) نابود شدن ، از میان رفتن .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] انتفاء، یکی از اصطلاحات علم منطق و به معنای سلب محمول از موضوع یا معدوم شدن موضوعی است.
۱- یکی از معانی اصطلاح انتفاء، سلب و نفی شدن و در مقابل ثبوت است.«اگر ثبوت محمول موضوع را، یا انتفایش از او ضروری بود، خالی نبود از آنکه مقتضی آن ضرورت یا مجرد ذات و حقیقت موضوع بود بی اعتبار امری، یا به اعتبار امری دیگر».
خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۱۳۲.
۱. ↑ خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۱۳۲.
خوانساری، محمد، فرهنگ اصطلاحات منطقی به انضمام واژه نامه فرانسه و انگلیسی، ص۳۱.
...

ویکی واژه

نابود شدن، از میان رفتن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال حافظ فال حافظ فال پی ام سی فال پی ام سی فال راز فال راز فال ماهجونگ فال ماهجونگ