اشتراء

لغت نامه دهخدا

اشتراء. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) خریدن. ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( ترجمان علامه جرجانی ص 13 ) ( آنندراج ). مالک شدن چیزی را. ( زوزنی ). || فروختن. ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر )( ترجمان علامه ص 13 ) ( زوزنی ) ( آنندراج ). از اضداد است. بیع و شری. خرید و فروش. داد و ستد. || از دست دادن چیزی را و چنگل به جز آن زدن. و منه : «اشتروا الضلالة بالهدی ». ( قرآن 16/2 ) ( منتهی الارب ).

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - خریدن . ۲ - فروختن . ۳ - معامله .

ویکی واژه

خریدن.
فروختن.
معامله.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشق فال عشق فال ای چینگ فال ای چینگ فال تک نیت فال تک نیت فال احساس فال احساس