اسب رس

لغت نامه دهخدا

اسب رس. [ اَ رِ ] ( اِ مرکب ) رجوع به اسب ریس شود.

فرهنگ معین

( ~. رِ ) (اِمر. ) نک اسب ریس .

فرهنگ فارسی

۱ - راهی که اسب بیک روز تواند پیمود . ۲ - ( اسم ) عرصه ای که اسب در آن تاخت کند میدان اسب دوانی اسب رس اسب رز اسپ ریس . ۳ - میدان چوگان بازی و نمایش و رژه ۴ - میدان جنگ .

ویکی واژه

نک اسب ریس.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال جذب فال جذب فال چای فال چای