آهسته کار

لغت نامه دهخدا

( آهسته کار ) آهسته کار. [ هَِ ت َ / ت ِ ] ( ص مرکب ) بطی ٔ. کند. دیرجُنْب. کر :
مگر میرفت استاد مهینه
خری میبرد بارش آبگینه
یکی گفتش که بس آهسته کاری
بدین آهستگی بر خر چه داری
چه دارم ، گفت دل پرپیچ دارم
اگر این خر بیفتد هیچ دارم.عطار.|| متأنی. درنگی. نرم.

فرهنگ معین

( آهسته کار ) ( ~. ) (ص . ) نرم خو، ملایم .

فرهنگ عمید

( آهسته کار ) آن که به کندی حرکت کند یا کار کند، کند، کندکار، دیرجنب.

فرهنگ فارسی

( آهسته کار ) ( صفت ) کند دیر جنب بطئ مقابل تند سریع .

ویکی واژه

نرم خو، ملایم.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال کارت فال کارت فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال چوب فال چوب