آشفته رای

لغت نامه دهخدا

( آشفته رای ) آشفته رای. [ ش ُ ت َ / ت ِ ] ( ص مرکب ) آنکه مصمم نتواند شدن. مردد.
- آشفته رای شدن ؛ تغییق.

فرهنگ عمید

( آشفته رای ) مردد، دودل، کسی که نتواند فکر کند و تصمیم بگیرد.

فرهنگ فارسی

( آشفته رای ) ( صفت ) آنکه نتواند تصمیم بگیرد مردد .
مردد

ویکی واژه

آشفته‌رای
(قدیمی): سرگشته، متحیر. خرَد در ذات او آشفته رایی/ طلب در راه او بی‌دست و پایی. «جامی»
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم