آردبیز

لغت نامه دهخدا

( آردبیز ) آردبیز. ( اِ مرکب ) مُنخل. غربال. اَلک. تنگ بیز.

فرهنگ معین

( آردبیز ) (اِمر. ) غربال ، غربیل .

فرهنگ عمید

( آردبیز ) ۱. = الک
۲. (اسم، صفت ) الک کننده.

فرهنگ فارسی

( آردبیز ) غربال الک
( آرد بیز ) ( اسم ) غربال غربیل .

ویکی واژه

الک، غربال، غربیل. آنکه آرد الک می‌کند. الک کننده. چندین نفر عمله آردبیز مشغول بیختن آرد بودند. «جمال‌زاده»
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم