آذم

لغت نامه دهخدا

اذم. [ اَ ذَ ] ( اِ ) آنکه پژول پنهان شده باشد یا وارن از بسیاری گوشت .

ویکی واژه

پهلوی
( = بشر، انسان ) این واژه در پارسی باستان adam ( =منم ) در سنسکریت: اَهَم aham و در سغدی آذم ãżam بوده و عبری یا عربی نیست و مترادف های پارسی آن اینهاست: پومان، جانتو jãntu ( سنسکریت ) مانوشیا ( سنسکریت )
این واژه اوستایی است که وارد عربی و دیگر زبان ها شده، اصل آن اَیودامَن است به معنای نخستین آفریده منابع.فرهنگ کوچک زبان پهلوی فرهنگ واژ های اوستا لغت نامه دهخدا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم