آب‌ پاش

لغت نامه دهخدا

( آب پاش ) آب پاش. ( اِ مرکب ) آوندی که بدان بر زمین و گُل و چمن آب پاشند. رشاشه. آب پاچ.

فرهنگ معین

( آب پاش ) (اِمر. ) آلتی دسته دار و سر پهن و سوراخ سوراخ برای آب دادن به گیاهان .

فرهنگ فارسی

( آب پاش ) ( اسم ) آلتی آهنی یا حلبی دسته دار که دارای لول. درازی است و سر آن پهن و سوراخ سوراخ است و بدان باغچه ها را آب دهند .
رشاشه آب پاچ

دانشنامه عمومی

آب پاش. آب پاش وسیله ای است که با استفاده از آن گیاهان را آبیاری می کنند. در لغتنامه دهخدا آبپاش اینگونه تعریف گردیده: ( اِ مرکب ) آوندی که بدان بر زمین و گُل و چمن آب پاشند. رشاشه. آب پاچ . این وسیله حداقل از قرن هفدهم میلادی وجود داشته است. حجم مخزن آب پاش می تواند بین نیم لیتر برای باغچه های کوچک تا ده لیتر برای باغ ها باشد. جنس این وسیله معمولاً از فلز، سرامیک یا پلاستیک ساخته می شود. یک آبپاش از مخزن، دسته ، لوله و آب فشان تشکیل شده است .

ویکی واژه

آب‌پاش
آب‌‌پاش
ظرفی فلزی یا پلاستیکی با لوله بلند که سری پهن و سوراخ‌سوراخ دارد و برای آی دادن به باغچه و مانند بکار می‌رود.
آلتی دسته‌دار و سرپهن با سرِ سوراخ‌سوراخ برای آب دادن به گیاهان.
ظرفی که برای شستن دست بکار می‌رود، آفتابه.
آنکه شغل او پاشیدن آب بر خیابان‌ها، کوچه‌ها، فضاهای سبز عمومی، و مانند آن آنهاست.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم