آب‌ لیمو

لغت نامه دهخدا

( آب لیمو ) آب لیمو. [ ب ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آبی که از فشردن لیموی ترش حاصل کنند :
آرزویی که ترا هست به آب لیمو
شرح آن راست نیاید به هزاران طومار.بسحاق اطعمه.

فرهنگ معین

( آب لیمو ) [ فا - سنس . ] (اِمر. ) آبی که از فشردن لیمو ترش به دست می آید.

فرهنگ عمید

( آب لیمو ) آبی که از فشردن لیموی ترش می گیرند.

فرهنگ فارسی

( آب لیمو ) ( اسم ) آبی که از فشردن لیموی ترش ) گیرند عصار. لیمو .
آبی که از فشردن لیمو ترش حاصل کنند

ویکی واژه

آب‌لیمو
آبی که از فشردن لیموترش بدست می‌آید.
(گفتگو): لهیده و نرم شده لیمو، میوه‌ای که آن را فشار داده باشند تا آب آن جدا و جمع شود، به نحوی که با مکیدن و مانند آن بتوان آب آن را گرفت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم