آبدارو

لغت نامه دهخدا

( آبدارو ) آبدارو. ( اِ مرکب ) زفت رومی. || مومیایی. و محمدبن زکریای رازی دوای دیگری را به این اسم خوانده. ( تحفه ).

فرهنگ معین

( آبدارو ) (اِمر. )۱ - زفت رومی . ۲ - مومیایی .

فرهنگ فارسی

( آبدارو ) ( اسم ) ۱ - زفت رومی ۲ - مومیایی
زفت رومی مومیایی

ویکی واژه

زفت رومی.
مومیایی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال لنورماند فال لنورماند فال سنجش فال سنجش فال تاروت فال تاروت