لغت نامه دهخدا
گزک زدن. [ گ َزَ زَ دَ ] ( مص مرکب ) گزک زدن زخم؛ تشنج و بدی زخم از آب برداشتن، یا بو بردن. و رجوع به گزک زده شود.
گزک زدن. [ گ َزَ زَ دَ ] ( مص مرکب ) گزک زدن زخم؛ تشنج و بدی زخم از آب برداشتن، یا بو بردن. و رجوع به گزک زده شود.
(مصدر ) گزک زدن. تشنج و بدخیمی زخم بر اثر آب برداشتن یا عفونت