ویشیده

لغت نامه دهخدا

ویشیده. [ دَ / دِ ] ( ن مف ) گسترده. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( حاشیه فرهنگ اسدی ). گسترده:
گفت بر پرنیان ویشیده
طبل عطار شد پریشیده.عنصری.|| افراخته. || پیچیده. ( برهان ). رجوع به ویشیدن شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کس خل
کس خل
اتی
اتی
هنگام
هنگام
فال امروز
فال امروز